خواهرجون آراد
نازدونه خواهرجونت18/12/92ساعت 11:15 باوزن 3/300,قد50بدنیا اومد وقتی بابات دیدش گفت شبیه آراد شما اون شب پیش عزیز بودی وفردا اومدی با بابایی بیمارستان ولی اجازه نمیدادند بیایی توی بخش دلم برات یه ذره شده بود بعداز اون هم با عمه وآقاجونت رفتی اونجا و با عرشیا بازی کردی وشب اومدی خونه من هم انگار خونه ام بدون تو سوت وکور بود دلم گرفت یه چیز خیلی جالب اینکه همون مامایی که موقع بدنیا اومدن شما پیشم بود آوا رو بدنیا اورد اسمش خانوم شیرجانی هست آخه میدونی(تیکه کلام جدیدت)خواهرجونت اینقدر عحله داشت قبل از اینکه دکترش برسه بدنیا اومد ...
نویسنده :
مامی
22:15