عینک
22شهریور چشم پزشکی و عینک 23شهریورآراد عینک زد 26شهریور شهربازی جایزه
نویسنده :
مامی
17:13
بدون عنوان
1شهریور بردمت مهد کمرم گرفت بابات اومد دنبالت 2شهریور آبا فوت کرد 8شهریور آراد مریض شد رفتیم دکتر وار9شهریور غذای کمکی آوا شروع شد 11شهریور دایی مهدی اومد خونه ما وشب با هم رفتیم شمال 13 هریور رفتیم چاشکان بابا بزرگم حالش بد بود 16 شهریور آوا میشینه و آ راد میگه بابا تورو خدا سوباسا بخون 17شهریور نمایشگاه مادر وکودک بینایی سنجی 19شهریور آوا سینه خیز میره و حالت 4دست وپا میگیره داستان خوابیدن شما وناراحتی بابات و غبطه خوردن دیگران به ما 20شهریور آراد به آوا حساس شده وکارهای اونو انجام میده 21شهریور خونه عمه ثروت برای تسلیت آوا چایی...
نویسنده :
مامی
17:10
بدون عنوان
15مرداد آراد مریض شد 17مرداد آوا گفت ماما 19مرداد آوا گفت بابا آوا لعای برنج میخوره 21مرداد عروسی سمانه بابل
نویسنده :
مامی
16:58
علمده و دوقلوها
5مرداد آوا عقب عقب میره و غلت میزنه شب بابل 6مرداد علمده
نویسنده :
مامی
16:53
روز قدس
بدون عنوان
12خرداد رفتیم بابل 20خرداد خونه مامانی بستم=بندم 24خرداد مهد عطار 28خرداد رفتیم شمال عروسی محمدجواد 30خرداد تولد آرین 2تیر ثبت نام کلاس شعروبازی 19تیر با با رفت خرم آباد و ما باهم رفتیم خونه مهسا ومن رانندگی کردم 21تیر با آوا اومدیم دنبالت مهدکودک 23تیر آراد قایق درست کرد 28تیر آوا غلت زد 30تیر صندلی ناهارخوری انداختی روی پات 31تیر دیگه سوال میپرسی ناهار چی داریم؟
نویسنده :
مامی
16:49
لب تاپ ویروسی
10خرداد همه عکس ها وفیلم ها پاک شد و من هم باباتو دعوا کردم ...
نویسنده :
مامی
16:34
آراد انگلیسی
4خرداد 93 نازدونه من الفبای انگلیسی رو از روی سی دی brainy babyکامل یاد گرفتی و میگی وقتی هم نخوای چیزی بدی به ما بخوریم میگی دهنی! از کلمات قشنگت: بشباق:بشقاب قالبمه:قابلمه انگاکلنگ :الاکلنگ 5خرداد: رفتیم عکس های شما با آوا رو گرفتیم و یکی برای مامانی بردیم دایی رضا هم اومد خونمون ...